متن ترانه ‘قصه ناتموم’
دردای این زمون قصه ناتموم
سختیه روزگار غمهای ناتموم
چشم من دوباره هر شب باز میباره
اومده بیادم نبودت دوباره
عشق من درد من ای خدا
می دونم میدونی از عشقت می خونم
از دورییت ای یار با زخمام می مونم
دل من دوباره از غم ها میباره
دیگه باز این دنیا مثل تو نداره
می خوام از تو بخونم آروم جونم تموم باورمی
به تو امیدی دارم صبر و قرارم تموم رویامی
توکه رفتی نموندی دل و شکوندی تموم دنیامی
آخه کجا برم من به کی بگم من
تموم غمهامی تموم غمهامی
سختیه روزگار غمهای ناتموم
چشم من دوباره هر شب باز میباره
اومده بیادم نبودت دوباره
عشق من درد من ای خدا
می دونم میدونی از عشقت می خونم
از دورییت ای یار با زخمام می مونم
دل من دوباره از غم ها میباره
دیگه باز این دنیا مثل تو نداره
می خوام از تو بخونم آروم جونم تموم باورمی
به تو امیدی دارم صبر و قرارم تموم رویامی
توکه رفتی نموندی دل و شکوندی تموم دنیامی
آخه کجا برم من به کی بگم من
تموم غمهامی تموم غمهامی